جانی که هست رسته ز آزار از فضولی بغدادی غزل 110

فضولی بغدادی

آثار فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

جانی که هست رسته ز آزار او کجاست

1 جانی که هست رسته ز آزار او کجاست آزاده که نیست گرفتار او کجاست

2 آسوده که داشته باشد فراغتی در دور غمزه های ستمگار او کجاست

3 صاحب دلی که در دل او نیست بار غم در آرزوی لعل گهربار او کجاست

4 من نیستم فتاده رفتار او همین افتاده که نیست ز رفتار او کجاست

5 تنها مگو که واله رخسار او منم آن کس که نیست واله رخسار او کجاست

6 بی پرده اوست در همه جا جلوه گر ولی چشمی که هست قابل دیدار او کجاست

7 دل بود جای محنت بسیار او بسوخت در حیرتم که محنت بسیار او کجاست

8 از غم دل فضولی زارست بی قرار یارب قرار بخش دل زار او کجاست

عکس نوشته
کامنت
comment