- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جانی که هست رسته ز آزار او کجاست آزاده که نیست گرفتار او کجاست
2 آسوده که داشته باشد فراغتی در دور غمزه های ستمگار او کجاست
3 صاحب دلی که در دل او نیست بار غم در آرزوی لعل گهربار او کجاست
4 من نیستم فتاده رفتار او همین افتاده که نیست ز رفتار او کجاست
5 تنها مگو که واله رخسار او منم آن کس که نیست واله رخسار او کجاست
6 بی پرده اوست در همه جا جلوه گر ولی چشمی که هست قابل دیدار او کجاست
7 دل بود جای محنت بسیار او بسوخت در حیرتم که محنت بسیار او کجاست
8 از غم دل فضولی زارست بی قرار یارب قرار بخش دل زار او کجاست