گل درین گلشن کجا دارد سر پروای ما از کلیم غزل 30

گل درین گلشن کجا دارد سر پروای ما

1 گل درین گلشن کجا دارد سر پروای ما خار هم از سرکشی کی می رود در پای ما

2 گر بمستی آرزوی ابر و باران می کنم سنگ می بارد زابر پنبه بر مینای ما

3 در شکست ما فراقت هیچ تقصیری نکرد پرشکن مانند مکتوبست سرتاپای ما

4 دیده بینائی بهای خاک راهت چون دهد آب دریا دیده کم قیمت بود کالای ما

5 سرفرازی همچو نقش ما نمی دانیم چیست خاکساری می توان فهمید از سیمای ما

6 سرکش و مغرور از رستای غیرت می رسم برنخیزد خار دامن گیر از صحرای ما

7 دامن از دریا چو برچینیم، کی خواهد رسید آب این دریا به پست پای استغنای ما

8 پستی ما در سر کوی تو خوش اوجی گرفت نقش پا را عار میاید که گیرد جای ما

9 چند ازین خواری تو خود خجلت نمی فهمی، کلیم در زمین خواهد فرو شد سایه از بالای ما

عکس نوشته
کامنت
comment