- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تو از رنگی که بر گردی کجا همرنگ ما باشی؟ که ما را میرسد رندی و بیباکی و قلاشی
2 بدین ریش تراشیده قلندر کی شوی؟ چون تو جوالی موی در پوشی و مشتی پشم بتراشی
3 ازین صورت چه میخواهی؟ دوای سیرت بد کن که تقصیری نکرد ایزد درین صورت به نقاشی
4 کجا شیرین شود کام تو از حلوای خرسندی؟ که مانند نمکدان در قفای سفرهٔ آشی
5 ترا با دیگران جنگست و دشمن در بن خانه به گرد نفس خود بر گرد، اگر در بند پرخاشی
6 گرت سرسبزیی باید، درین صورت به صدق دل به آب دیده باید کرد سال و ماه فراشی
7 به درویشی و مسکینی چو دستت میدهد چیزی چرا در پای درویشان و مسکینان نمیپاشی!
8 تو بر کن چشم معنی را و بنگر نیک، تا با خود چه رخ پوشیدگان بینی ز هر سویی به جماشی؟
9 بسان اوحدی این جا بنه در نیستی گردن که کاری بر نمیآید ز خود بینی و بواشی