- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کجا قاصد برم با نامه آن دلستان آید به بخت من صبا بی بوی گل از گلستان آید
2 از آن نام تو دایم بر زبان دارم که گر یک دم شوم خامش ندارم صبر کز دل بر زبان آید
3 دم مردن ز مردن نیستم غمگین، از آن ترسم که گردم خاک و پیکانت برون از استخوان آید
4 زخوی نازکت جانا چنان اندیش ناکم من که گر با خود سخن گویم ترا ترسم زیان آید