کجا اندیشه از چشم بد ایام از سحاب اصفهانی غزل 244

سحاب اصفهانی

آثار سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

کجا اندیشه از چشم بد ایام می‌کردم؟

1 کجا اندیشه از چشم بد ایام می‌کردم؟ در ایامی که در میخانه می در جام می‌کردم

2 کنون نه وصل صیاد و نه امید گرفتاری به این روزم نشاند آن شکوه‌ها کز دام می‌کردم

3 به ظاهر از سر کوی تو می‌رفتم به شوق اما نگاه حسرتی سوی قفا هر گام می‌کردم

4 کنون دانم که هر عشقی که با غیر تو ورزیدم هوس بوده است و من بیهوده عشقش نام می‌کردم

5 تو را کس هم‌نشین با من نمی‌دانست در کویت به این نسبت سگ کوی تو را بدنام می‌کردم

6 نبود انجام کار من چنین در عاشقی گر من در آغاز غمش اندیشه از انجام می‌کردم

7 نمی‌کردم (سحاب) این شکوه‌ها ز انجام هجرانش اگر در وصل شامی صبح و صبحی شام می‌کردم

عکس نوشته
کامنت
comment