- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کجا اندیشه از چشم بد ایام میکردم؟ در ایامی که در میخانه می در جام میکردم
2 کنون نه وصل صیاد و نه امید گرفتاری به این روزم نشاند آن شکوهها کز دام میکردم
3 به ظاهر از سر کوی تو میرفتم به شوق اما نگاه حسرتی سوی قفا هر گام میکردم
4 کنون دانم که هر عشقی که با غیر تو ورزیدم هوس بوده است و من بیهوده عشقش نام میکردم
5 تو را کس همنشین با من نمیدانست در کویت به این نسبت سگ کوی تو را بدنام میکردم
6 نبود انجام کار من چنین در عاشقی گر من در آغاز غمش اندیشه از انجام میکردم
7 نمیکردم (سحاب) این شکوهها ز انجام هجرانش اگر در وصل شامی صبح و صبحی شام میکردم