- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من خاکسار گردن ز کجا بلند کردم سر آبله دماغی ته پا بلند کردم
2 در و بام اوج عزت چقدر شکست پستی که غبار هرزه تاز من و ما بلند کردم
3 ز فسونگه تعین نفسی ز وهم گل کرد چو سحر دماغ اقبال به هوا بلند کردم
4 ز کجا نوای هستی در انفعال وا کرد که هزار دست حاجت چو گدا بلند کردم
5 صف غیرت خموشی علمی نداشت در کار به چه سنگ خورد مینا که صدا بلند کردم
6 طلب گدا طبیعت نشناخت قدر عزت خم پایهٔ اجابت به دعا بلند کردم
7 ره وهم زیر پا بود تک وهم دور فهمید که به رنگ شمع گردن همه جا بلند کردم
8 سر و کار خودسری ها ادب امتحانیی داشت عرق نگونکلاهی ز حیا بلند کردم
9 سحری نظر گشودم به خیال سرو نازی ز فلک گذشت دوشم مژه تا بلند کردم
10 به هزار ناز گل کرد چمن نیاز بیدل که سر ادب به پایش چو حنا بلند کردم