- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حدیث عشق میسّر کجا شود به کتابت که نام عشق بسوزد سر قلم ز مهابت
2 زهی سعادت آن کس که پای بند کسی شد بریده از همه پیوند و خویش و اهل و قرابت
3 به شب رسید دگر بار روزم از غم هجران بسان تیغ شود موی بر تنم ز صلابت
4 برآر کامم از آن لعل بی کرشمه و ابرو که خود سؤال گدا را چه حاجت است کتابت
5 دهد فروغ جمال جهان فروز تو هر روز جهان فروزی خود را به آفتاب نیابت
6 میان عاشق و معشوق شهوتی ست نظر را کز آب دیده خونین کنند غسل جنابت
7 جلال اگرچه همیشه دعای وصل تو خواند ولی چه سود که مقرون نمی شود به اجابت