منت که باز شد گرهی از بابافغانی شیرازی غزل 497

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

منت که باز شد گرهی از جبین تو

1 منت که باز شد گرهی از جبین تو حرفی شنیدم از لب چون انگبین تو

2 از یک اشاره می کشی و زنده می کنی صد آفرین بغمزه ی سحرآفرین تو

3 ای باغبان که نخل گلت بر مراد باد از دور چند غصه خورد خوشه چین تو

4 میکش بهر کرشمه که دانی ترا چه غم شکر خدا که نیست کسی در کمین تو

5 با هر که دم زدی سخنت زود در گرفت آه ای شکر لب از نفس آتشین تو

6 شاهان نهاده پیش لبت مهر بر دهان زان اسم اعظمی که بود بر نگین تو

7 آهی زدی چنانکه فغانی هلاک شد فریاد از دل تو و آه حزین تو

عکس نوشته
کامنت
comment