- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 منت که باز شد گرهی از جبین تو حرفی شنیدم از لب چون انگبین تو
2 از یک اشاره می کشی و زنده می کنی صد آفرین بغمزه ی سحرآفرین تو
3 ای باغبان که نخل گلت بر مراد باد از دور چند غصه خورد خوشه چین تو
4 میکش بهر کرشمه که دانی ترا چه غم شکر خدا که نیست کسی در کمین تو
5 با هر که دم زدی سخنت زود در گرفت آه ای شکر لب از نفس آتشین تو
6 شاهان نهاده پیش لبت مهر بر دهان زان اسم اعظمی که بود بر نگین تو
7 آهی زدی چنانکه فغانی هلاک شد فریاد از دل تو و آه حزین تو