1 چون برسی به بحر ما واقف حال ما شوی تا نرسی به ما چو ما عارف ما کجا شوی
2 موج و حباب را بمان آب چو تشنگان بجو تا که به عین ما چو ما واصل عین ما شوی
1 از کرم بنواخت ما را یار ما لاجرم بالا گرفته کار ما
2 جان فروشانیم در بازار عشق تن چه باشد در سر بازار ما
1 حضرت او را به او بینیم ما لاجرم او را نکو بینیم ما
2 آب چشم ما به هر سو رو نهاد غرق دریا مو به مو بینیم ما
1 نانوشته حرف می خوانیم ما این کتاب نیک می دانیم ما
2 مخزن اسرار او ما یافتیم نقد گنج کُنج ویرانیم ما