چون بمیخانه رسیدی از بابافغانی شیرازی غزل 317

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

چون بمیخانه رسیدی سخن دور گذار

1 چون بمیخانه رسیدی سخن دور گذار دختر رز طلبیدی هوس حور گذار

2 بیشتر از می و معشوقه به عاشق نرسید قصه ی روضه دقیقست بجمهور گذار

3 باز کن دیده ی بیدار در آیینه ی جام نظر خلوتیان را به همان نور گذار

4 بلبلانند حریفان قدح باده طلب ساز چینی بطربخانه ی فغفور گذار

5 هیچ عاقل نکند گوش بافسانه ی مست از رخ راز مکش پرده و مستور گذار

6 راز سربسته ی معشوق ز بیگانه مپرس سر این مسأله با عاشق مهجور گذار

7 سایه ی نخل کرم جوی که آنجاست ثمر وادی ما عرفاتست ره طور گذار

8 این نه حرفیست که آخر شود ای باده فروش همچنینم بدر میکده مخمور گذار

9 دل خرابست فغانی به خرابات گریز باقی عمر در آن منزل معمور گذار

عکس نوشته
کامنت
comment