- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زخم ناخن کی برآرد مدعای سینهام؟ خنجر الماس میباید برای سینهام
2 آنچنان پالوده از درد کهن، اجزای من کز برون چون شیشه ظاهر شد صفای سینهام
3 وسعت دل میدهم چون غنچه شبها تا سحر تا نباشد تنگ بهر غم، فضای سینهام
4 اندکی از بیقراریهای دل آسودمی در بغل بودی اگر دوزخ به جای سینهام
5 غم چرا دلتنگی آرد بار، هرجا بگذرد؟ گرنه عمرش صرف شد در تنگنای سینهام
6 دیدمش امروز، بیخود کرده دل در عشق چاک آنکه میزد خنده، دی بر چاکهای سینهام
7 نقش او در دیده و دل در قفای دیده است {بیاض} مبتلای سینهام