کی بنگرد برحمت چشم خوش تو ما از سیف فرغانی غزل 7

سیف فرغانی

آثار سیف فرغانی

سیف فرغانی

کی بنگرد برحمت چشم خوش تو ما را

1 کی بنگرد برحمت چشم خوش تو ما را نرگس همی نیارد اندر نظر گیا را

2 دل می دهد گواهی کورا تو برد خواهی چشمت بتیر غمزه گو جرح کن گوا را

3 ای محتشم بخوبی هستم فقیر عشقت در شرع بر توانگر حقی بود گدا را

4 گر سایه جمالت بر خاک تیره افتد چون آفتاب ذره روشن کند هوا را

5 حسنت بغایت آمد زآن صید کرد دل را عشقت بقوت آمد از ما ببرد مارا

6 عشق فراخ گامت در دل نهاد پایی بر میهمان شادی غم تنگ کرد جا را

7 بسیار جهد کردم اندر مقام خدمت تا تحفه ای بسازم درگاه کبریا را

8 دل از درخت همت افشاند میوه جان برگی جزین نباشد درویش بی نوا را

9 درآشنایی تو خویشی بریدم از خود بیگانه وار منگر زین بیش آشنا را

10 قهرت شکست پایم گشتم مقیم کویت لطفت گرفت دستم بردم بسر وفا را

11 سیف ار ز حکم یارت شمشیر بر سر آید تسلیم شو چو مردان گردن بنه قضا را

12 زین صابر ضروری دیگر مجوی دوری (مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا)

عکس نوشته
کامنت
comment