- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کی سر غنچه او از هر بیان بیابی گر محو ذوق گردی خود سر آن بیابی
2 گر چشمه حیاتش نوش از لبان فشاند صد سلسبیل و کوثر هر سو روان بیابی
3 نتواندش کشیدن رخش سپهر اگرچه باریک تر ز مورش موی میان بیابی
4 چندان ملاحت او بر دیده ام نمک ریخت کز اشک گرم سوزم در مغز جان بیابی
5 گر نرگس خوش آبش چشم از جهان بپوشد نی باغبان ببینی نی بوستان بیابی
6 تا نوش خنده او دامن ز صحبتم چید از عیش تلخ زهرم در استخوان بیابی
7 چندین کتاب و مصحف فهرست باب عشق است دیگر ورق نخوانی گر داستان بیابی
8 یار از تعین تو در پرده می نماید خود را نهان نمایی او را عیان بیابی
9 عمری خداپرستی کردی ز خودپرستی شاید به می پرستی از خود امان بیابی
10 تمثیل عشق و عاشق بحر و غریق بحر است تا تو نیاز عشقی از خود نشان بیابی
11 گر عارفی «نظیری » پیشانی سبو بین کاسرار لوح و کرسی بی ترجمان بیابی