کی جزا می‌رسد از اهل حیا سرکش از بیدل دهلوی غزل 88

بیدل دهلوی

آثار بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

کی جزا می‌رسد از اهل حیا سرکش را

1 کی جزا می‌رسد از اهل حیا سرکش را آب آیینه محال است‌کشد آتش را

2 بر زبان راست روان را نرود حرف خطا خامه ظاهر نکند جز سخن دلکش را

3 استخوانم نشود سدّ ره ناوک یار شمع ناچار به خودکوچه دهد آتش را

4 کینه‌سازی المی نیست که زایل‌گردد روزوشب سینه پرازتیر بود ترکش را

5 از چه پرواز بزرگی نفروشد زاهد ریش برتافته‌کم نیست بزاخفش را

6 بگذر از خرقه اگر صافی مشرب خواهی کز نمد می‌گذرانند می بیغش را

7 ناله‌ای هست اگرگریه عنان‌کوته کرد ابر ازبرق چرا هی نکند ابرش را

8 مژه‌ای بازکن از چاک کتان هستی نتوان دید به چشم دگرآن مهوش را

9 دام ماگرم‌روان نیست تعلق بیدل خارپا مانع جولان نشود آتش را

عکس نوشته
کامنت
comment