- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
طفل بودم که بزرگی را پرسیدم از بلوغ. گفت در مسطور آمده است که سه نشان دارد: یکی پانزده سالگی و دیگر احتلام و سیم بر آمدن موی پیش. ,
اما در حقیقت یک نشان دارد و بس، آن که در بند رضای حق جلّ و علا بیش از آن باشی که در بند حظّ نفس خویش و هر آن که در او این صفت موجود نیست به نزد محققان بالغ نشمارندش. ,
3 به صورت آدمی شد قطرهٔ آب که چل روزش قرار اندر رحم ماند
4 و گر چل ساله را عقل و ادب نیست به تحقیقش نشاید آدمی خواند
5 جوانمردی و لطف است آدمیت همین نقش هیولانی مپندار
6 هنر باید که صورت می توان کرد به ایوانها در از شنگرف و زنگار
7 چو انسان را نباشد فضل و احسان چه فرق از آدمی تا نقش دیوار
8 به دست آوردن دنیا هنر نیست یکی را گر توانی دل به دست آر