طغرل احراری

طغرل احراری

طغرل احراری
طغرل احراری

تا خیال ابرویش کردم سرم از طغرل احراری غزل 103

غزل 103 ام از 326 غزلیات

تا خیال ابرویش کردم سرم آمد به یاد

🌙 حالت شب شماره بیت
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9

1 تا خیال ابرویش کردم سرم آمد به یاد یاد مژگانش نمودم خنجرم آمد به یاد

2 کوه را دیدم ز تمکین پای در دامن کشید عبرتی می‌خواستم گوش کرم آمد به یاد

3 تا صبا مشاطه زد گیسوی سنبل را به باغ زان شمیم گیسوی چون عنبرم آمد به یاد

4 مشتری نبود به نقد جنس شب‌های غمم عاقبت سودای روز محشرم آمد به یاد

5 تا بدیدم حلقه‌های زلف لیلی‌طلعتان همچو مجنون داستان چنبرم آمد به یاد

6 می‌شنیدم از حدیث لعل جان‌بخشش سخن معجزات عیسی پیغمبرم آمد به یاد

7 قوت شب‌های فراقم گشت یاقوت لبش داشتم فکر دل او مرمرم آمد به یاد

8 دوش می‌کردم تماشای نیستان ادب نال را در ناله دیدم پیکرم آمد به یاد

9 وه چه خوش گفتست طغرل بیدل بحر سخن الوداع ای همنشینان دلبرم آمد به یاد!

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر تا خیال ابرویش کردم سرم آمد به یاد

شاعر شعر تا خیال ابرویش کردم سرم آمد به یاد چه کسی است ؟

شاعر شعر تا خیال ابرویش کردم سرم آمد به یاد طغرل احراری می باشد.

شعر تا خیال ابرویش کردم سرم آمد به یاد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر تا خیال ابرویش کردم سرم آمد به یاد چیست ؟

قالب شعر تا خیال ابرویش کردم سرم آمد به یاد غزل است

مضمون اصلی شعر تا خیال ابرویش کردم سرم آمد به یاد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر