من که گشتم خاک ره پروای افلاکم چرا
1
من که گشتم خاک ره پروای افلاکم چرا
من که کردم ترک سر از دردسر باکم چرا
2
رشک دل با دیده کم از اختلاط غیر نیست
کس چه می داند که در بزم تو غمناکم چرا
3
انتظار باده را هم نشئه ای در جام هست
گر نمی دانی مقیم سایه تاکم چرا