وقتی نظر بطلعت منظور از حسین خوارزمی غزل 162

حسین خوارزمی

آثار حسین خوارزمی

حسین خوارزمی

وقتی نظر بطلعت منظور داشتم

1 وقتی نظر بطلعت منظور داشتم با آن پری فراغتی از حور داشتم

2 شبها ز عکس چهره چون آفتاب او مانند ماه مشعله نور داشتم

3 او شاه ملک حسن و من از مهر روی او رأی منیر و رأیت منصور داشتم

4 با پسته دهان و لب او فراغتی از فکر نقل و باده انگور داشتم

5 دردا که آن طبیب مسیحا نفس نکرد اندیشه ای که عاشق رنجور داشتم

6 آیا بود که نزد من آید ز روی مهر ماهی که بر رخش نظر از دور داشتم

7 از اشک سرخ و چهره زردم فسانه شد رازی که در دل از همه مستور داشتم

8 می یافت قوت روح ز یاقوت او حسین نظمی از آن چو لؤلؤ منثور داشتم

عکس نوشته
کامنت
comment