وقتی به جهل جوانی بانگ از سعدی شیرازی گلستان 6

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

وقتی به جهل جوانی بانگ بر مادر زدم، دل آزرده به کنجی نشست و گریان همی‌گفت: مگر خردی فراموش کردی که درشتی میکنی؟...

وقتی به جهل جوانی بانگ بر مادر زدم، دل آزرده به کنجی نشست و گریان همی‌گفت: مگر خردی فراموش کردی که درشتی میکنی؟ ,

2 چه خوش گفت زالی به فرزند خویش چو دیدش پلنگ افکن و پیل تن

3 گر از عهد خردیت یاد آمدی که بیچاره بودی در آغوش من

4 نکردی در این روز بر من جفا که تو شیرمردی و من پیرزن

عکس نوشته
کامنت
comment