- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زمانیکه قفقاز را روس برد ز ایرانیان نام و ناموس برد
2 از آنروز گردان و شیراوژنان سزد گر بپوشند رخت زنان
3 از آنروز ایرانیان مرده اند که سر بر خط غیر بسپرده اند
4 سران و بزرگان این بوم و بر نشستند با دلبر سیم بر
5 همه با گوزنان و گوران بدشت خرامند در گردش و بازگشت
6 به سر گل فشاندند بر جای خود بکف سرخ می جای تیغ کبود
7 سپاهی که آوای زرینه کوس ندانسته از بانک جغد و خروس
8 سپاهی که هفتاد و هشتاد سال نه با شیر کوشیده نه با شکال
9 نه یاران خون دیده مانند میغ نه گوشش شنیده چکاچاک تیغ
10 اگر شیر نر پیش روباه روس تن از بید سازد رخ از سند روس