دست ما کی رسد به بالایت از جلال عضد غزل 59

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

دست ما کی رسد به بالایت

1 دست ما کی رسد به بالایت خیز تا سر نهیم بر پایت

2 بعد ازین تا که زندگی باشد سر ما و آستان سودایت

3 ور نیابیم کام دل از تو جان ببازیم در تمنّایت

4 وه که روزم چه تیره می دارد عنبرین زلف یاسمن سایت

5 در همه باغ و بوستان گشتم نیست سروی به قدّ و بالایت

6 وه که خورشید را خجل کرده ست نور رخسار عالم آرایت

7 ای بسا دل که داده ست به باد آن سر زلف باد پیمایت

8 وی بسا جان که آمده ست بر لب در هوای لب شکرخایت

9 شب و روزم اسیر غم دارند زلف رعنا و روی زیبایت

10 غمزه ات تیر می زند در چشم دیده مستغرق تماشایت

11 مردمی کن بیابه نزد جلال تا کند در دو چشم خود جایت

عکس نوشته
کامنت
comment