کی ز دل بیرون کنم درد تمنای از اسیر شهرستانی غزل 53

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

کی ز دل بیرون کنم درد تمنای تو را

1 کی ز دل بیرون کنم درد تمنای تو را چون توانم دید خالی جای غم‌های تو را

2 گریه تا مکتوب اشکم را به صحرا برده است روح مجنون کرده استقبال رسوای تو را

3 دیده ام گلدسته می بندد ز عمر جاودان باغبان خضر است گلزار تماشای تو را

4 صد خیابان سرو بالا می کشد از دیده ام در نظر دارم خیال سرو بالای تو را

5 گشته‌ایم از دیدن روی تو بیخود چون اسیر چون تواند دید چشم من سراپای تو را

عکس نوشته
کامنت
comment