-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چیست کارم، زخم کاری هر زمان برداشتن وز خدنگ جور او زخم سنان برداشتن
2 در کتاب صنع یزدانی خیانت کردنست سرو من جزو کمر را از میان برداشتن
3 می توانم آب بردارم ز جوی کهکشان لیک نتوانم زخوان خلق نان برداشتن
4 در ثبوت بردباری عاشقان را محضریست چون هدف از هر ستمکاری نشان برداشتن
5 کعبه عشق ترا خوف و خطر در راه نیست آب اگر نبود توان ریگ روان برداشتن
6 گر نباشم لایق برداشتن بفکن مرا یکرهم از خاک خواری می توان برداشتن
7 ضعف در بیماری عشقت بجائی می رسد کاستین نتوان ز چشم خونفشان برداشتن
8 کامجویان را گریزی نیست از جور سپهر هر که گلچین بایدش از باغبان برداشتن
9 بردباری چیست جور از دشمنان بردن کلیم ورنه جان پروردنست از دوستان برداشتن