سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

سعدی شیرازی
سعدی شیرازی

از دست دوست هر چه ستانی از سعدی شیرازی غزل 257

غزل 257 ام از 1930 غزلیات

از دست دوست هر چه ستانی شکر بود

1 از دست دوست هر چه ستانی شکر بود وز دست غیر دوست تبرزد تبر بود

2 دشمن گر آستین گل افشاندت به روی از تیر چرخ و سنگ فلاخن بتر بود

3 گر خاک پای دوست خداوند شوق را در دیدگان کشند جلای بصر بود

4 شرط وفاست آن که چو شمشیر برکشد یار عزیز جان عزیزش سپر بود

5 یا رب هلاک من مکن الا به دست دوست تا وقت جان سپردنم اندر نظر بود

6 گر جان دهی و گر سر بیچارگی نهی در پای دوست هر چه کنی مختصر بود

7 ما سر نهاده‌ایم تو دانی و تیغ و تاج تیغی که ماهروی زند تاج سر بود

8 مشتاق را که سر برود در وفای یار آن روز روز دولت و روز ظفر بود

9 ما ترک جان از اول این کار گفته‌ایم آن را که جان عزیز بود در خطر بود

10 آن کز بلا بترسد و از قتل غم خورد او عاقلست و شیوه مجنون دگر بود

11 با نیم پختگان نتوان گفت سوز عشق خام از عذاب سوختگان بی‌خبر بود

12 جانا دل شکسته سعدی نگاه دار دانی که آه سوختگان را اثر بود

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر از دست دوست هر چه ستانی شکر بود

شاعر شعر از دست دوست هر چه ستانی شکر بود چه کسی است ؟

شاعر شعر از دست دوست هر چه ستانی شکر بود سعدی شیرازی می باشد.

شعر از دست دوست هر چه ستانی شکر بود در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر از دست دوست هر چه ستانی شکر بود چیست ؟

قالب شعر از دست دوست هر چه ستانی شکر بود غزل است

مضمون اصلی شعر از دست دوست هر چه ستانی شکر بود چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ است.
بنر