1 هر شاه که داشت دولت و بخت جوان هر دو یله کرد و خود برون شد زمیان
2 ایزد چو تو را کرد شهنشاه جهان هر دو به تو داد وگفت جاوید بمان
1 ایا ستارهٔ خوبان خَلُّخ و یغما به دلبری دل ما را همی زنی یغما
2 چو تو نگار دل افروز نیست در خَلُّخ چو تو سوار سرافراز نیست در یغما
1 با من امروز آن شکر لب را زبانی دیگرست وز لطافت بر زبان او نشانی دیگرست
2 نوبرم هر روز داد از بوستان مهر خویش نوبری کامروز داد از بوستانی دیگرست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به