حیدر شیرازی

حیدر شیرازی

حیدر شیرازی
حیدر شیرازی

از هر چه هست و بود، می خوشگوار از حیدر شیرازی غزل 61

غزل 61 ام از 86 غزلیات

از هر چه هست و بود، می خوشگوار به

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 از هر چه هست و بود، می خوشگوار به وز می، به پیش من، لب شیرین یار به

2 باشد لطیف سیب سپاهان، ولی ازو دیدم به چشم خویش زنخدان یار به

3 بر به به حسن اگر زنخ او زنخ زند چون سیب گردد از زنخش شرمسار، به

4 گفتم دلم دوا کن، بر آتشش نهاد هیهات! کی شود دل سوزان ز نار به؟

5 هرگه که وصف گوهر دندان او کنم باشد حدیثم از گهر شاهوار به

6 چشم ملک ندید و نبیند به عمر خویش در بوستان حسن از آن گل عذار به

7 حیدر! دمی مرو به تماشای نوبهار زآن رو که روی دلبرت از نوبهار، به!‏

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر از هر چه هست و بود، می خوشگوار به

شاعر شعر از هر چه هست و بود، می خوشگوار به چه کسی است ؟

شاعر شعر از هر چه هست و بود، می خوشگوار به حیدر شیرازی می باشد.

شعر از هر چه هست و بود، می خوشگوار به در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر از هر چه هست و بود، می خوشگوار به چیست ؟

قالب شعر از هر چه هست و بود، می خوشگوار به غزل است

مضمون اصلی شعر از هر چه هست و بود، می خوشگوار به چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
حیدر شیرازی

از هر چه هست و بود، می خوشگوار از حیدر شیرازی غزل 61

غزل 61 ام از 86 غزلیات
بنر