- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر خون که تو دادی چو می ناب کشیدیم زهر تو به سد رغبت جلاب کشیدیم
2 این باب محبت همه اشکال دقیقست ما زحمت بسیار در این باب کشیدیم
3 دوش از طرف بام کسی پرتو مه تافت از ظلمت شب رخت به مهتاب کشیدیم
4 گر آهن بگداخته در بوتهٔ ما ریخت گشتیم سراپا لب و چون آب کشیدیم
5 هر چند خسک بود از او در ته پهلو در بستر از او محنت سنجاب کشیدیم
6 ای دیده به خوابی تو که با اینهمه تشویش از غفلت این بخت گران خواب کشیدیم
7 وحشی نپسندند به پیمانهٔ دشمن آن زهر که ما از کف احباب کشیدیم