آنچه کردی ، آنچه گفتی غایت از وحشی بافقی غزل 142

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

آنچه کردی ، آنچه گفتی غایت مطلوب بود

1 آنچه کردی ، آنچه گفتی غایت مطلوب بود هر چه گفتی خوب گفتی هر چه کردی خوب بود

2 من چرا در عشق اندیشم ز سنگ طعن غیر آنکه مجنون بود اینش در جهان سرکوب بود

3 چند گویی قصهٔ ایوب و صبر او بس است بیش از این ما صبر نتوانیم آن ایوب بود

4 بود از مجنون به لیلی لاف یکرنگی دروغ در میان گر احتیاج قاصد و مکتوب بود

5 من نمی‌دانم که این عشق و محبت از کجاست اینقدر دانم که میل از جانب مطلوب بود

6 این عجایب بین که یوسف داشت در زندان مصر پای در زنجیر و جایش در دل یعقوب بود

7 وحشی این مژگان خون پالا که گرد غم گرفت یاد آن روزی که در راه کسی جاروب بود

عکس نوشته
کامنت
comment