- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا به آبلهٔ پا چه مشکل افتادست که تا قدم زدهام پای بر دل افتادست
2 به قدر سعی دراز است راه مقصد ما وگرنه در قدم عجز منزل افتادست
3 نفس نمانده و من میکشم کدورت جسم گذشته لیلی وکارم به محمل افتادست
4 امید گوهر دیگر ازین محیط کراست همین بس استکهگردی به ساحل افتادست
5 چو سروگرچه نداربم طواف آزادی رسیدهایم به پایی که در گل افتادست
6 تو درکناری و ما بیخبر، علاجی نیست فروغ شمع تو بیرون محفل افتادست
7 به غیر نفی چه اثبات میتوانکردن طلسم هستی ما سخت باطل افتادست
8 زسنگ جوش شرر بین و ناله خرمن کن که زیر خاک هم آتش به حاصل افتادست
9 تبسم که به خون بهار تیغ کشید که خنده بر لبگل نیم بسمل افتادست
10 نه نقش پاست که در وادی طلب پیداست ز کاروان جرسی چند بیدل افتادست