- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آنچه زسر جوش دل نقشبند معنی نو بود و خیال بلند
2 موئی به مویش به هنر به بختم پخته و سنجیده درو ریختم
3 و صف نه زان گو نه شد از دل برون کان دیگری را به دل آید که چون
4 هر صفتی را که بر انگیختم شعبهٔ تازه درو ریختم
5 نیست ز کس لولوی لالای من ژرف ببین در تهٔ دریای من
6 نکتهٔ من گوهر کان من ست زان کسی نیست ، ازان من ست
7 دزدنیم ، خانهٔ بردیگری خانه گشاده ز در دیگری
8 مایهٔ هر دزد، که در عالم است گر چه فزون ست، به قیمت کم است ؟