جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

در از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 621

غزل 621 ام از 6329 غزلیات

در تابش خورشیدش رقصم به چه می‌باید

1 در تابش خورشیدش رقصم به چه می‌باید تا ذره چو رقص آید از منش به یاد آید

2 شد حامله هر ذره از تابش روی او هر ذره از آن لذت صد ذره همی‌زاید

3 در هاون تن بنگر کز عشق سبک روحی تا ذره شود خود را می‌کوبد و می‌ساید

4 گر گوهر و مرجانی جز خرد مشو این جا زیرا که در این حضرت جز ذره نمی‌شاید

5 در گوهر جان بنگر اندر صدف این تن کز دست گران جانی انگشت همی‌خاید

6 چون جان بپرد از تو این گوهر زندانی چون ذره به اصلش شد خوانیش ولی ناید

7 ور سخت شود بندش در خون بزند نقبی عمری برود در خون موییش نیالاید

8 جز تا به چه بابل او را نبود منزل تا جان نشود جادو جایی بنیاساید

9 تبریز ز برج تو گر تابد شمس الدین هم ابر شود چون مه هم ماه درافزاید

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر در تابش خورشیدش رقصم به چه می‌باید

شاعر شعر در تابش خورشیدش رقصم به چه می‌باید چه کسی است ؟

شاعر شعر در تابش خورشیدش رقصم به چه می‌باید جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر در تابش خورشیدش رقصم به چه می‌باید در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر در تابش خورشیدش رقصم به چه می‌باید چیست ؟

قالب شعر در تابش خورشیدش رقصم به چه می‌باید غزل است

مضمون اصلی شعر در تابش خورشیدش رقصم به چه می‌باید چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر