آنچه ناید هرگزم از دست از قصاب کاشانی غزل 175

قصاب کاشانی

آثار قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

آنچه ناید هرگزم از دست تدبیر است و بس

1 آنچه ناید هرگزم از دست تدبیر است و بس گردنم در حلقه فرمان تقدیر است و بس

2 بس ندارد الفتی با یکدگر آب و گلم روز و شب ویرانه‌ام در فکر تعمیر است و بس

3 آنکه هرگز در میان حلقه هم‌صحبتان کفش در پایم نسازد تنگ زنجیر است و بس

4 بس هدف گشتم ز هر جانب خدنگ غمزه را قوت پرواز بالم از سر تیر است و بس

5 آنچه در خلوت‌سرای دوست هرشب تا سحر روی‌گردان از دعایم گشته تأثیر است و بس

6 می‌رود از سر غرور جهل چون مو شد سفید زهر را در عالم حکمت دوا شیر است و بس

7 برنمی‌آید ز من قصاب کاری در جهان آنچه می‌آید ز من هر لحظه تقصیر است و بس

عکس نوشته
کامنت
comment