1 من و انکارِ شراب! این چه حکایت باشد؟ غالباً این قَدَرَم عقل و کِفایت باشد
2 تا به غایت رهِ میخانه نمیدانستم ور نه مستوری ما تا به چه غایت باشد
3 زاهد و عجب و نماز و من و مستی و نیاز تا تو را خود ز میان با که عنایت باشد
4 زاهد ار راه به رندی نَبَرَد معذور است عشق کاریست که موقوف هدایت باشد
5 من که شبها رهِ تقوا زدهام با دف و چنگ این زمان سر به ره آرم چه حکایت باشد؟
6 بندهٔ پیرِ مغانم که ز جهلم بِرَهانْد پیرِ ما هر چه کُنَد عینِ عنایت باشد
7 دوش از این غصه نَخُفتَم که رفیقی میگفت حافظ ار مست بُوَد جایِ شکایت باشد
معنی شعر:
تو شخصی فهیم ، با درایت و صادق هستی. راه و روش تو بسیار درست و مناسب است. از سرزنش حاسدان و تهمت بی خردان آزرده مشو و از آنان اجتناب کن و از تجربه تجربه مندان استفاده کن و نصیحت خردمندان را بپذیر.