-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کار دوران چیست جمعیت پریشان ساختن سیل مجبورست در معموره ویران ساختن
2 پاک طینت را بکین کس نشاید گرم کرد بهر خونریز از طلا شمشیر نتوان ساختن
3 گر طبیب همت ایام عیسی دم شود باید از وی درد فقر خویش پنهان ساختن
4 ابر اگر از طینت اهل جهان آگه شود قطره سازی را بدل سازد به پیکان ساختن
5 ترک دنیا پیش این دنیاپرستان کافریست چون بکیش هندوان بتخانه ویران ساختن
6 گریه ما را گر میرابی گلشن دهند عاجز آید نوبهار از غنچه ویران ساختن
7 با همه ناقابلی دارد هنرها بخت ما می تواند از گل و ریحان مغیلان ساختن
8 بیکدورت راحت از گیتی نشاید چشم داشت زانکه ناچارست با دود چراغان ساختن
9 نار پستان دست فرسود هوا باشد کلیم بعد از این خواهیم با سیب زنخدان ساختن