1 عقل از چه به غایت مال است جز معرفت صفاتیش نیست
2 ذاتش به کمال کی شناسد او را چو وجوب ذاتیش نیست
1 در خرابات فنا ملک بقا داریم ما خوش بقای جاودانی زین فنا داریم ما
2 کشته عشقیم و جان در کار جانان کرده ایم این حیات لایزالی خونبها داریم ما
1 ای آب حباب آب دریاب سرچشمهٔ این سراب دریاب
2 جامی و شراب و جسم و جانی این جام پر از شراب دریاب
1 خوش حضوریست بزم ما دریاب هرچه می بایدت بیا دریاب
2 می جام فنا چه می نوشی ذوق خمخانهٔ بقا دریاب