- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آنچه ارکانی و آنچه گردونیست زان جهان پوستهای بیرونیست
2 هرکه اندر جهان دین باشد هر دمش آسمان زمین باشد
3 مرد تا در جهان دین نرسد از گمان در ره یقین نرسد
4 نردبان سوی گل گرانها راست نردبان سوی دل روانها راست
5 ز منی دان زمانه ساخته را بیونوا خوان فلک نواخته را
6 خوارتر کس فلک نواخته است زانکه با او زمانه ساخته است
7 هرکه او با زمانه در سازد عقبی او را ز پیش بندازد
8 ای در این پست مانده همچون مست شکری سوی جان و دل بفرست
9 تو که در بندِ حرص و آز شدی همچو زر در دهان گاز شدی