چه باشد اگر زانکه تو گاه گاهی از شمس مغربی غزل 181

شمس مغربی

آثار شمس مغربی

شمس مغربی

چه باشد اگر زانکه تو گاه گاهی

1 چه باشد اگر زانکه تو گاه گاهی کنی سوی افتاده‌گانت نگاهی

2 چه خوش باشد ارزان که چون من گدارا نگاهی کند همچو تو پادشاهی

3 دلم را ربوده است هندوی زلفت بجز ترک چشمت ندارم پناهی

4 کشیده است بر خطه روم رویت زهند و حبش شاه‌خطت سپاهی

5 مدام است مایل بخال تو زلفت سیاهی نخواهد بغیر از سیاهی

6 هلالی و ابری ز رخسار و ابرو تو پیوسته داری بهرسال و ماهی

7 نگاهی بروی تو کردم نهانی جز‌ آن نیم نبودست دیگر نگاهی

8 بود مغربی را ز اندوه هجران غمی همچو کوهی تنی همچو کاهی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر