چه خواهد شد اگر سلطان از طبیب اصفهانی غزل 102

طبیب اصفهانی

آثار طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانی

چه خواهد شد اگر سلطان دهد گوشی به فرمانم

1 چه خواهد شد اگر سلطان دهد گوشی به فرمانم که عمری شد که من بر درگهش از داد خواهانم

2 ملک آسوده در خلوت چه می‌داند چه می‌آید زاستغنای دربان و تغافل‌های خاصانم

3 در آن گلشن که هرکس گل به دامن می‌رود آنجا سرت گردم، چرا دادی به دست خار دامانم

4 دریغ از من مدارای ابر رحمت رشحه فیضی بود روزی گل امید گردد خار حرمانم

5 به آن چشمی که می‌باید به زاغ کج‌نوا بینی مبین سویم که من خوش نغمه مرغ این گلستانم

6 مرنجان دل اگر خندان مرا در انجمن بینی اگر در ظاهرم خندان ولی در پرده گریانم

7 بیا ای بی‌وفا یک ره به خاک من گذاری کن چو اکنون از جفا کردی به خاک راه یکسانم

8 درون سینه‌ام جا کرده از بس شور عشق او فرو ریزد به سان شمع آتش در گریبانم

9 مده پندم طبیب اکنون که عشقم دل ربود از کف دریغا رفت آن عهدی که دل بودی به فرمانم

عکس نوشته
کامنت
comment