- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه خواهد کرد با شاهان ندانم که با چون من گدایی عشقت این کرد
2 از اول مهربانی کرد و آنگاه چو با او مهر ورزیدیم کین کرد
3 گدایی بر سر کویت نشسته برفتن آسمانها را زمین کرد
4 چو اسبان کره تند فلک را سر اندر زیر پای آورد و زین کرد
5 ز ما هرگز نیاید کار ایشان چنان مردان توانند این چنین کرد
6 نه صاحب طبع را عاشق توان ساخت نه شیطان را توان روح الامین کرد
7 کسی کز غیر تو دامن بیفشاند کلید دولت اندر آستین کرد
8 تویی ختم نکویان و ز لعلت نکویی خاتم خود را نگین کرد
9 چو از توسیف فرغانی سخن راند همه آفاق پر در ثمین کرد
10 غمت را طبع او زینسان سخن ساخت که گل را نحل داند انگبین کرد