-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه کردهام که مرا پایمال غم کردی چه اوفتاده که دست جفا برآوردی
2 به نوک خار جفا خستیم نیازردم چو برگ گل سخنی گفتمت بیازردی
3 مرا به نوک مژه غمزهٔ تو دعوت کرد بخورد خونم و گفتا برو نه در خوردی
4 به حق غمزهٔ شوخ تو در رسم لیکن زمردی است مرا صبر نه ز نامردی
5 به ره چو پیش تو باز آیم و سلام کنم به سرد پاسخ گوئی علیک و برگردی
6 بسوختی تر و خشک مرا به پاسخ سرد که دید هرگز سوزندهای به این سردی
7 مرا نگوئی کاخر به جای خاقانی دگر چه خواهی کردن که کردنی کردی