می کنم پرواز ذوق جانفشانی از اسیر شهرستانی غزل 567

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه شد

1 می کنم پرواز ذوق جانفشانی را چه شد در جوانی حال ایام جوانی را چه شد

2 من نمی نالم ز شرم اما کرم را سجده ای رحم استغنا و عجز ناتوانی را چه شد

3 باده می نوشیم اما نشئه ای در کار نیست شادمانی هست درد شادمانی را چه شد

4 مو به موی عالمی از وحشتم در آتش است دوست معذور است و دشمن مهربانی را چه شد

5 یک سخن با محرم و بیگانه می گویم اسیر مهربانی از شما نامهربانی را چه شد

عکس نوشته
کامنت
comment