تا پیر می فروش چه آمد سعادتش از سحاب اصفهانی غزل 197

سحاب اصفهانی

آثار سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

تا پیر می فروش چه آمد سعادتش

1 تا پیر می فروش چه آمد سعادتش کآمد سعادت ابدی در ارادتش

2 دل را که چون شهید جفا کرد تا بحشر در حق من قبول نباشد شهادتش

3 ما معصیت بقصد ریا خود نمیکنیم تا شیخ را چه قصد بود از عبادتش

4 اکنون شدم هلاک بیا بر مزار من بیمار خویش را که نکردی عیادتش

5 با پیر ما کسی که نبودش ارادتی هر طاعتی که کرد بباید اعادتش

6 هر کشته ای که روز جزا دامنش گرفت گردید بی نصیب ز اجر شهادتش

7 چندیست کرده ترک دل آزاری (سحاب) کآزار تازه ای رسد از ترک عادتش

عکس نوشته
کامنت
comment