-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کاشانه نشین عشوه گری را چه کند بس؟ بی فتنه سر رهگذری را چه کند بس؟
2 بگداخت دل از ناله مگر این همه بس نیست بیهوده امید اثری را چه کند بس؟
3 کیموس مپیمای و ز اخلاط مفرمای تا دشنه نباشد، جگری را چه کند بس؟
4 در هدیه دل و دین به صد ابرام پذیرد منت نه سرمایه بری را چه کند بس؟
5 انصاف دهم چون نگراید به من از مهر دلداده آشفته سری را چه کند بس؟
6 با خویشتن از رشک مدارا نتوان کرد در راه محبت خضری را چه کند بس؟
7 گر سرخوشی از باده مرادست بیاشام واعظ تو و یزدان، خبری را چه کند بس؟
8 نایافته بارم به نراندن چه شکیبم گیرم که خود از تست دری را چه کند کس؟
9 آن نیست که صحرای سخن جاده ندارد واژون روش کج نگری را چه کند کس؟
10 غالب به جهان پادشهان از پی دادند فرمانده بیدادگری را چه کند کس؟