- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لاابالی چه کند دفتر دانایی را طاقت وعظ نباشد سر سودایی را
2 آب را قول تو با آتش اگر جمع کند نتواند که کند عشق و شکیبایی را
3 دیده را فایده آن است که دلبر بیند ور نبیند چه بود فایده بینایی را
4 عاشقان را چه غم از سرزنش دشمن و دوست یا غم دوست خورد یا غم رسوایی را
5 همه دانند که من سبزه خط دارم دوست نه چو دیگر حیوان سبزه صحرایی را
6 من همان روز دل و صبر به یغما دادم که مقید شدم آن دلبر یغمایی را
7 سرو بگذار که قدی و قیامی دارد گو ببین آمدن و رفتن رعنایی را
8 گر برانی نرود ور برود باز آید ناگزیر است مگس دکه حلوایی را
9 بر حدیث من و حسن تو نیفزاید کس حد همین است سخندانی و زیبایی را
10 سعدیا نوبتی امشب دهل صبح نکوفت یا مگر روز نباشد شب تنهایی را