ز دلت چه داد خواهم که از خاقانی شروانی غزل 354

خاقانی شروانی

آثار خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

ز دلت چه داد خواهم که نه داور منی

1 ز دلت چه داد خواهم که نه داور منی ز غمت چه شاد باشم که نه غم‌خور منی

2 همه عالم آگهی شد که جفاکش توام نیم از دل تو آگه که وفاگر منی

3 دلم از میانه گم شد عوضش چه یافتم که نه حاصلم همین بس که تو دلبر منی

4 نفسی دریغ داری ز من ای دریغ من ز تو قانعم به بوئی که سمنبر منی

5 به کمند زلفت اندر خفه گشت جان من دیتش هم از تو خواهم که تو داور منی

6 به لبت شفیع بردم که مرا قبول کن به ستیزه گفت خون خور که نه در خور منی

7 ز در تو چند لافم که تو روزی از وفا به حقایقی نگفتی که سگ در منی

عکس نوشته
کامنت
comment