- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تو کریم مطلق و من گدا چه کنی جز اینکه بخوانیام در دیگری بنما که من به کجا روم چو برانیام
2 کسی از محیط عدمکران چه ز قطره واطلبد نشان ز خودم نبردهای آنچنان که دگر به خود برسانیام
3 به کجاست آن قدرم بقا که تأملی کندم وفا عرق خجالت فرصتم نم انفعال زمانیام
4 به فسردنم همه تن الم به تردّد آبله در قدم چو غبار داغ نشستنم چو سرشک ننگ روانیام
5 سحر طلسم هوا قفس همهجاست منفعل هوس چه قدر عرق کندم نفس که به شبنمی بستانیام
6 ز کدورت من و ما پُرم غم بار دل به که بشمرم ستم است سنگ ترازویی که نفس کشد ز گرانیام
7 ز حضور پیریام اینقدر اثر امتحان قبول و رد که رساند بر در نیستی خم پشت پای جوانیام
8 نه به نقش بسته مشوشم نه به حرف ساخته سرخوشم نفسی به یاد تو میکشم چه عبارت و چه معانیام
9 همه عمر هرزه دویدهام خجلم کنون که خمیدهام من اگر به حلقه رسیدهام تو برون در ننشانیام
10 ز طنین پشهٔ بینفس خجل است بیدل هیچکس به کجایم و کیام و چیام که تو جز به ناله ندانیام