خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

چه نشینم که فتنه بر پای از خاقانی شروانی غزل 38

غزل 38 ام از 1365 غزلیات

چه نشینم که فتنه بر پای است

1 چه نشینم که فتنه بر پای است رایت عشق پای برجای است

2 هرچه بایست داشتم الحق محنت عشق نیز می‌بایست

3 صبر با این بلا ندارد پای بگریزد نه بند بر پای است

4 راستی به که صبر معذوراست بر سر تیغ چون توان پای است

5 بیخ امید من ز بن برکند آنکه شاخ زمانه پیرای است

6 کار من بد شده است و بدتر ازین هم شود، تا فلک بر این رای است

7 از که نالم بگو ز کارگزار یا از آن کس که کار فرمای است

8 ناله دارد ز زخم، مار سلیم مار از آن کس که ما را فسای است

9 خیز خاقانی از نشیمن خاک که نه بس جای راحت افزای است

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چه نشینم که فتنه بر پای است

شاعر شعر چه نشینم که فتنه بر پای است چه کسی است ؟

شاعر شعر چه نشینم که فتنه بر پای است خاقانی شروانی می باشد.

شعر چه نشینم که فتنه بر پای است در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر چه نشینم که فتنه بر پای است چیست ؟

قالب شعر چه نشینم که فتنه بر پای است غزل است

مضمون اصلی شعر چه نشینم که فتنه بر پای است چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.