-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به عشق تو گر سر نبازم چه سازم به داغ غمت گر نسازم چه سازم
2 دل و دین و هستی شده سد راهم گر این هر سه یکسر نبازم چه سازم
3 برآورده تیغی که خونم بریزد بر آن دست و خنجر ننازم چه سازم
4 به من بسته ره خصم بیرحم اگر جان در این کهنه ششدر نبازم چه سازم
5 چو درمان قصاب درد تو باشد به درد تو یکسر نسازم چه سازم