الهی با بهشت چه سازم و با حور چه بازم، مرا دیده یی ده که از هر نظری بهشتی سازم. ,
الهی مرا دردی است که بهی مباد پس این درد مرا صواب است، با خرسندی دردمندی به درد خود کسی را چه حساب است. ,
الهی تا از مهر تو اثر آمد، دیگر مهر ما بسر آمد. ,
الهی تا بتو آشنا شدم از خلق جدا شدم و در هر جهان شیدا شدم نهان بودم پیدا شدم. ,
1 یارب دل پاک و جان آگاهم ده آه شب و گریه سحرگاهم ده
2 در راه خود اول ز خودم بیخود کن بیخود چو شدم ز خود بخود راهم ده