- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه دیدم خواب شب کامروز مستم چو مجنونان ز بند عقل جستم
2 به بیداری مگر من خواب بینم که خوابم نیست تا این درد هستم
3 مگر من صورت عشق حقیقی بدیدم خواب کو را می پرستم
4 بیا ای عشق کاندر تن چو جانی به اقبالت ز حبس تن برستم
5 مرا گفتی بدر پرده دریدم مرا گفتی قدح بشکن شکستم
6 مرا گفتی ببر از جمله یاران بکندم از همه دل در تو بستم
7 مرا دل خسته کردی جرمم این بود که از مژگان خیالت را بجستم
8 ببر جان مرا تا در پناهت دو دستک می زنم کز جان بسستم
9 چه عالمهاست در هر تار مویت بیفشان زلف کز عالم گسستم
10 که در هفتم زمین با تو بلندم که در هفتم فلک بیروت پستم